برادران لیلا | نقد و بررسی: جیمز بالدوین نوشت: «هرکسی که با فقر دست و پنجه نرم کرده است، میداند که فقیر بودن چقدر گران است.» سعید روستایی، کارگردان، با سومین فیلم خود، برادران لیلا، رویکردی گسترده به این موضوع در ایران امروزی دارد، یک مطالعه موردی ستودنی که در نهایت به بیان نقطه نظرات خود در مردسالاری ریشهدار ایران میپردازد.
روستایی اگرچه بهخاطر تنها دختر خانوادهای در حال مبارزه و بدبخت نامگذاری شده است، اما بیشتر یک قطعه گروه میسازد، و تمرکز خود را بر روی دو خواهر و برادر متمرکز میکند که به نظر میرسد بیشترین توانایی را دارند تا راه خود را از بیحقوقی دورهای نجات دهند. ارائه یک دید طولانی حماسه از طریق یک عالم صمیمی، شخصیتهای اولیه امیدوارکننده، در نهایت چرخهای خود را در یک شرکت راکد فزاینده به چرخش در میآورند که توسط جهل تعریف شده است که قربانیانش را محکوم به تصمیمگیری اشتباه میکند.
لیلا (ترانه علیدوستی)، تنها دختر از بین پنج خواهر و برادر، مدتهاست که نان آور خانواده فقیر خود بوده است. وقتی کوچکترین برادرش علیزار (نوید محمدزاده) به دلیل فساد شرکتی در یک کارخانه تولیدی از کار بیکار میشود، او به خانه برمیگردد تا به برادران دیگرش در بیکاری و رکود بپیوندد. بایرام (مهدی حسینینا) نخبه که یک سال قبل درگذشت، سرانجام آماده است تا جانشینی را که در وصیت نامه پدرش ذکر شده است، اعلام کند، که معمولاً به بزرگتر بعدی طایفه میرسد که منطقاً پسر عمویش اسماعیل است. سعید پورصمیمی). اما خانواده چندان به اسماعیل که پدر لیلا و چهار برادرش است اهمیتی نمی دهند. در حالی که لیلا با علیزار برای خرید فضایی در مرکز خرید تهران که در آن کار میکند حرکت میکند تا بتوانند یک تجارت خانوادگی راه بیندازند، اسماعیل قول هدیه بسیار گرانقیمتی را میدهد که برای تضمین عنوان پدرسالاری مورد نظرش به پسر بایرام در مراسم عروسی قریبالوقوع نیاز دارد. اما این پولی است که فرزندانش به آن نیاز دارند تا بالاخره زندگی بهتری برای خود بسازند. اسماعیل در مورد شکوه خود تصمیم می گیرد، اما مداخله لیلا باعث اختلافات قابل توجهی می شود که تأثیرات موج دار آن خانواده را تهدید می کند.
ترانه علیدوستی به عنوان لیلا، تنها صدای ثابت عقل باقی میماند که به ناامیدی برادران لیلا اجازه میدهد تا به حد تب و تاب برسد. به عنوان یک زن، احتمال ورود او به هیچ آژانس واقعی هرگز در نظر گرفته نمیشود و یکی از ایرادات فیلمنامه روستایی این است که هرگز به او اجازه نمیدهد با ترک والدین بیاحترامیاش، خود را نجات دهد. البته، قرار است این به عنوان یک داده فرهنگی در مورد زنان تابآور در تهران امروزی خوانده شود، اما او در نهایت تکههایی از شورشهای خرابکارانه را که با دقت در بسیاری از زنان فیلمهای جعفر پناهی یا اصغر فرهادی بهعنوان مثال نقش بسته بود، انکار کرد. مطمئناً او سیگار را با برادرش شریک می شود و در یک مشاجره هولناک با پدر و مادرش مبارزه می کند، اما این لحظات چیزی جز افزایش سطح کورتیزول برای لیلا به بار نمی آورد، زیرا فیلم های روستایی از طغیان به سکانس هایی می پردازد که ظاهراً شیشه قبل از خود را فراموش می کنند. .
نوید محمدزاده به عنوان همتای شبه توانای لیلا، نوید اولیه را در نقش علیزار نشان می دهد، نسبت به رفتار خواهرش دلسوز است و تنها چیزی که خانواده به یک ناجی بالقوه (مرد) نزدیک است. سناریوی شدیدی که شامل تمایل اسماعیل برای به دست آوردن عنوان بی معنی پدرسالار در یک قبیله گسترده است که از لحاظ تاریخی او را به قیمت آینده خانوادهاش تحقیر کرده است، یک سکانس کوتاه از شدت را نشان میدهد.
در قطعه مقاومت عروسی مخوف، تلخی و انتقام وجود دارد، و اگرچه عمر کوتاهی دارد، اما تلاش می کند تا به قدرت موضوعی مرگ فروشنده آرتور میلر برسد (که از قضا با زیرمتن میلر در فروشنده فرهادی مقایسه می شود، که علیدوستی در آن تیتر زده بود. ). اما سومین کنش هیستریونیک تمایل به عقب نشینی از این نقطه اوج دارد، و سه برادر دیگر در نهایت صرفاً نشان داده می شوند که جایگاه دارند، از جمله پیمان معادی به طرز شگفت انگیزی خنثی شده (جدایی، ۲۰۱۱) در میان آنها. از آنجایی که پدر بسیار آزاردهنده آنها، سعید پورصمیمی، یک دزد صحنه است، هر چند ممکن است کسی آرزو کند که بیش از یک سیلی شایسته دریافت کند.
دیپی هومن بهمنش، که فیلم Just 6.5 (2019) را برای روستایی (و همچنین اژدها وارد میشود! مانی حقیقی، ۲۰۱۶) ساخته است، تهران را در فضای داخلی خانه خانوادگی قرار داده است که قرار است با نمادهای ثروت و ثروت در کنار هم قرار گیرد. دور از دسترس اطراف آنها این یک ملودرام به خطر افتاده است که باید خیلی سختتر از آنچه که میکند، به ویرایش دقیقتر و همچنین ظرافتهایی در رابطه با درونیات لیلا بپردازد، بهجای تأثیرات موجدار اقتصادی جهانی ترامپ که مماس جداگانهای از مصیبت را باز میکند.