Family Guy، فصل داخل و خارج، نفرت انگیزترین برنامه تلویزیونی است.
من واقعاً از گفتن آن متنفرم. نه از ترس زیاده گویی. و نگران نباشید که ممکن است به احساسات خالق ست مک فارلین صدمه بزنم. صادقانه بگویم، من نگران این هستم که اگر MacFarlane به طور تصادفی با این بررسی برخورد کرد، ممکن است از آن به عنوان یک قطعه تبلیغاتی استفاده کند، یا شاید آن را چاپ کرده و در دفتر خود به عنوان تاییدیه کار به خوبی انجام داده است.
آیا Family Guy بداخلاق است؟ مبتذل؟ توهین آمیز؟ نامناسب؟ البته – و اینها شاید تنها مواردی هستند که Plugged In و MacFarlane روی آنها توافق دارند. اما مک فارلین به دنبال تایید من، شما، یا هر کس دیگری که ممکن است مشتاق محتوای بیشتر خانواده پسند در لوله باشد، نیست. Family Guy برای ما نیست.
بیشتر، به نظر می رسد که این برای افرادی است که دیگر اهمیتی نمی دهند.
این نمایش حول خانواده گریفین متمرکز است – مجموعه ای ناکارآمد از موجودات تقریباً متحرک که در Quahog خیالی زندگی می کنند، R.I. پیتر پدرسالار قبیله است، “مرد خانواده” عنوانی که هومر سیمپسون را شبیه وارد کلیور می کند. همسرش، لوئیس، و فرزندان نوجوانش، کریس و مگ، به طرزی بازیگوش، سایهی تنبل و بیحس او را تحمل میکنند – همه در حالی که خودشان از انواع روان رنجورها رنج میبرند. و سپس استوی، یک شرور واقعی جیمز باند با پوشک است، که گاهی اوقات در حالی که نقشه می کشد تا جهان را تصاحب کند، دو رگه های همواروتیک را پرت می کند. برایان، سگ فوقالعاده منطقی و انساننما گریفینها، خانواده را تکمیل میکند.
ما میخواهیم درباره شخصیتها بیشتر به شما بگوییم، اما صادقانه بگویم، چیز دیگری برای گفتن وجود ندارد. خانواده در Family Guy کمتر مجموعهای از شخصیتهای برجسته است تا ترکیبی از برشهای دوبعدی (به معنای واقعی کلمه) که بهعنوان رنده برای تکلاینرهای نمایش استفاده میشود. گگ ها گریفین ها را هدایت می کنند، نه برعکس. که خوب بود…اگر این حرف ها واقعا خنده دار بود.
اوه، Family Guy لحظات خود را دارد، اما آنها بسیار کم هستند. برخی از منتقدان آن را بهعنوان ضربهای از سیمپسونها نامیدهاند – نمایشی که با وجود تمام مشکلات خود، حتی اکنون در روزهای رو به پایانش، قلب و ذکاوت بیشتری دارد. Family Guy به جای قلب، برهنگی متحرک پخش می کند. به جای شوخ طبعی، Family Guy به ما جوک های گوز می دهد. بیشتر اپیزودها مملو از دعواهای جنسی است (از جمله یک شخصیت پدوفیل تکرارشونده که سعی میکند پسران نوجوان را به خانهاش بکشاند)، و بسیاری از قسمتها نیز با نژادپرستی همراه هستند. یکی در سال ۲۰۱۱ کار الکلیهای گمنام را تحقیر میکند و مسیحیت را در همین راستا تحقیر میکند. این سریال معمولاً کسالت بار است، اغلب پست است و به نظر می رسد بیش از حد مشتاق، تقریباً مستاصل، شوکه کند: این یک پسر ۱۴ ساله است که جلوی والدینش سیگار می کشد تا ببیند آنها چه خواهند کرد.
به این ترتیب، Family Guy یک نمایش غم انگیز است. و این غم تنها با روشی که به نظر میرسد میخواهد سرگرمیهای قدیمی را در بر بگیرد، تأکید میشود. به طور مرتب به فیلم ها و کمدی های ۲۰، ۳۰ حتی ۴۰ سال پیش ادای احترام می کند. مک فارلین با یادآوری دوران شکوفایی MGM در دهه ۱۹۵۰، علاقه خود را به اعداد موسیقایی پیچیده نشان می دهد. ریتم آن، گاهی اوقات، تقریباً وادویی به نظر می رسد. واضح است که مک فارلین از سرگرمیهایی که والدین و حتی پدربزرگها و مادربزرگهای ما با آن بزرگ شدهاند قدردانی میکند – اما نه به اندازه کافی که آن را به سطح زشت خود نکشاند.
از برخی جهات، آهنگ آغازین برنامه هم قدردانی آن از انحرافات مدرسه قدیم و هم انحراف غیرقابل معذرت آن از ارزشهای قدیمی مدرسه را نشان میدهد: لوئیس و پیتر تم را میخوانند – همانطور که آرچی و ادیت بونکر برای همه در خانواده در دهه ۱۹۷۰ انجام دادند.
لوئیس می گوید: «به نظر می رسد امروز تنها چیزی که می بینید خشونت در فیلم ها و رابطه جنسی در تلویزیون است. «آن ارزشهای قدیمی خوب که ما بر آن تکیه میکردیم کجا هستند؟» پیتر زنگ می زند.
تنها پاسخی که مک فارلین به ما میدهد – که ما با وظیفهشناسی دوباره آن را تکرار میکنیم – این است: اینجا به دنبال آنها نباشید.
FamilyGuy: 5222011
“این یک تله است!”
خانواده گریفین فیلم جنگ ستارگان Return of the Jedi را در این فصل پایانی یک ساعته جعل می کنند. لوئیس (به عنوان لیا) پیتر (به عنوان هان سولو) را از کربنیت آزاد می کند و به او اجازه می دهد تا مقداری نفخ طولانی مدت را آزاد کند. بازیگران تقریباً وارد دهان هیولایی می شوند که آنها آن را “مقعد غول پیکر در صحرا” می نامند. آنها فرار می کنند، اما نه قبل از اینکه جبا هات را تا سر حد مرگ خفه کنند، سرسپردگان را با خونی روبان بریده و زخم های لیزری بدی به خود وارد کنند.
در ستاره مرگ، استوی (در نقش دارث ویدر) سعی می کند کریس (در نقش لوک اسکای واکر) را به سمت تاریکی تبدیل کند. کریس به طور تصادفی گردن استوی را می شکند و استوی را در زندگی پس از مرگ جدی عصبانی می کند.
هیولا زیر دروازه له می شود. طوفانبازان خونین میمیرند. اووک ها همدیگر را می خورند. به خودارضایی، قاعدگی، محارم، همجنس گرایی و مالیدن اعضای بدن به غذا به عنوان شوخی اشاره شده است. زنان با لباسهای کوتاه، از جمله بیکینی طلایی لیا، طراحی میشوند. یک نفر اظهارات ضدیهودی می کند. ما می شنویم «b-tard»، «a—»، «d–n»، «h—-» و چندین فحاشی و همچنین استفاده نادرست از نام خدا.
FamilyGuy: 362011
«دستی که ویلچر را تکان می دهد»
وقتی همسایه پگی سوانسون شهر را ترک میکند، از مگ خواسته میشود تا به شوهر فلجشدهاش، جو نگاه کند. دختر خیلی زود به جو علاقه پیدا می کند، شروع به لباس پوشیدن تحریک آمیز می کند و دچار توهم می شود. (او به نوزاد جو شیر می دهد و به خاطر نداشتن رابطه جنسی با او از دست او عصبانی می شود.) او پگی را قاب می کند تا او را دستگیر کنند و وقتی جو پیشرفت های مگ را رد می کند، خود را جلوی ماشین در حال حرکت او می اندازد – به امید اینکه فلج شود.
در همین حال، استوی ماشینی می سازد تا شرارت خود را تقویت کند. این دستگاه در عوض یک شبیهسازی شیطانی استوی میسازد که تقریباً برایان را خفه میکند قبل از اینکه دم سگ را قطع کند و آن را در گلوی «واقعی» استوی فرو کند. (ما می بینیم که استوی استفراغ می کند در حالی که برایان سعی می کند دم خونین او را دوباره بچسباند.) کلون استوی یک زن را با دو نیم کردن او می کشد. او ماشین او را می دزدد و سپس مرد کول اید را می شکند (مایع را با زبانش می اندازد).
یک همسایه وسواس جنسی از لوئیس میخواهد که قبل از اینکه زیپ را کنار بزند، با او رابطه جنسی داشته باشد و دستبند، یک ژربیل و یک مجله پورنو را پشت سر بگذارد. به PMS، اعتیاد به قمار، پدوفیلی و قاچاق کوکائین اشاره شده است. مگ دروغ می گوید و ماشین پلیس و اسلحه را می دزدد. شخصیتها یکدیگر را کتک میزنند (از جمله لگد زدن به کشاله ران) و میگویند «d–n»، «h—»، «douche» و برخی فحاشیهای بیپناه. آنها حدود ده بار از نام خدا سوء استفاده می کنند.